چگونه تغییرات پایدار در زندگیتان ایجاد کنید؟
اوایل که این وبسایت شروع به کار کرد و من بهعنوان کوچ و مربی کار خودم را شروع کردم نکتهای در میان افراد برایم جالب و گاهی تعجبآمیز بود.
برخی از افراد برای من کامنت میگذاشتند و بابت نوشته، آگاهی و یا آنچه آموزش داده بودم تشکر میکردند و برخی افراد میگفتند که اینها همهاش حرف است و هرکسی هر طور باشد نمیتواند تغییر کند. تمام اینها حرف هست و واقعاً نمیشه آنها را عملی کرد.
برخی اوقات این نظرات من را به فکر فرومیبرد. نکند واقعاً تمام اینها حرف باشد و افراد نتوانند تغییر کنند. نکند واقعاً رازی وجود دارد که من از آن بیخبرم.
بهمرور که گذشت، با ایمیلها، پیامها، جلسات و افرادی که با دفتر مجموعه ما تماس میگرفتند متوجه شدم که افراد زیادی هستند که در حال ایجاد تغییرات هستند و این نوشتهها به آنها کمک میکند تا تغییراتی را که میخواهند ایجاد کنند.
- پس تفاوت بین این دودسته افراد چیست؟
- چگونه در آن دسته افرادی نباشیم که نمیتوانند تغییر کنند؟
- چگونه تغییرات پایدار در زندگی مون ایجاد کنیم؟
اینها سؤالاتی بود که من مدتها به دنبال جواب آن بودم. میخواستم فرق این دودسته را متوجه شوم و بتوانم واقعاً در زندگی خودم و در زندگی مخاطبانم تغییرات پایدار ایجاد کنم.
اگر میخواهید وزن کم کنید،
اگر میخواهید مهارت جدیدی یاد بگیرید،
اگر میخواهید کسبوکاری راهاندازی کنید،
اگر میخواهید طرز تفکر خود را تغییر دهید،
اگر میخواهید زندگی بهتری برای خود بسازید،
اگر میخواهید ورزش را شروع کنید،
اگر میخواهید کتاب بخوانید،
اگر میخواهید ارتباطات بهتری بسازید،
اگر میخواهید آرامش بیشتری داشته باشید،
اگر میخواهید به رؤیاهایی که در سردارید برسید،
اگر میخواهید مهاجرت کنید،
اگر میخواهید ازلحاظ معنوی رشد کنید
و یا هر چیز دیگری که میخواهید
شما جز افرادی هستید که میخواهید در زندگیتان تغییر ایجاد کنید.
برای اینکه بتوانید تغییرات پایدار در زندگیتان ایجاد کنید قدم اول این است که تفاوت این دودسته را بشناسید.
تفاوت افرادی که تغییر میکنند و آنهایی که نمیتوانند تغییرات پایدار ایجاد کنند چیست؟
تاد هرمن افراد را به دودسته تقسیم میکند:
افرادی که مغز oww دارند و افرادی که مغز wow دارند. وقتی این دستهبندی را خواندم برای خیلی تعجببرانگیز بود که همه ما انسانها در برخی از قسمتهای زندگی با مغز oww زندگی میکنیم و برخی قسمتها با مغز wow
ولی قسمت جالبتر این قضیه وقتی است که افرادی که مغز oww دارند پس از مدتزمانی با بهانههایی مثلاینکه نمیشه، جواب نمیده، چرا اصلاً باید خودم را اذیت کنم و … تغییر را رها میکنند و به زندگی اولیه خود برمیگردند.
مغز oww همان مغزی است که مرتب به دنبال بهانهتراشی و داستانسرایی است تا کاری که میخواهیم انجام دهیم را کماهمیت جلوه دهد.
مغز wow مغزی است که به هر تغییری با کنجکاوی و با حس یادگیری بیشتر نگاه میکند و به دنبال کشف و ایجاد تغییرات پایدار هست.
اما داستان هنوز جالبتر است وقتیکه من متوجه شدم تغییراتی را که ما میخواهیم در زندگیمان ایجاد کنیم در سطح سلولی و شیمیایی بدنمان نیز تغییر ایجاد میکند و وقتی ما میخواهیم عادت جدیدی بسازیم، مهارتی یاد بگیریم و یا هر تغییری ایجاد کنیم سلولهای ما دچار نوسان میشوند.
این نوسانات به دلیل تغییر هورمون هاست و ما این نوسانات سلولی را احساس میکنیم.
بله وقتی برنامه ریختهایم که برای مثال امروز را ورزش کنیم، وقتی زمان عمل به برنامهمان میرسد هورمونهای بدن ما تغییر میکند و سلولها نوسان میکنند و ما این لرزشها را احساس میکنیم و افرادی که مغز oww دارند زمانی که این لرزشها را احساس میکنند شروع به داستان گفتن میگفتند (مثل اینکه فایده نداره و حوصله ندارن و …) و عموماً بعد از چند بار تغییرات را رها میکنند.
آنها با تغییر هورمونهای بدن، به خودشان میگویند که ظاهراً این کار عملی نیست، ظاهراً نمیشه، اصلاً چرا باید خودم را اذیت کنم، اصلاً هر چه هم تلاش کنم فایده ندارد و …
چنین افرادی احساس کسلی، احساس گیرکردن و عدم توانایی برای حرکت و حس نیاز به ماندن در منطقه امن را مدام احساس میکنند. درنهایت چنین افرادی نمی توانند تغییر کنند.
اما افراد wow مغز وقتی وارد این پروسه میشوند اتفاقات را لذتبخشتر میبینند. داستانی که به خود میگویند متفاوت از دسته قبلی است.
آنها هم تغییر هورمونی را احساس میکنند ولی بهجای احساس کسلی، گیرکردن و حفظ امنیتشان،
حس رشد، حس اعتمادبهنفس و احساس ماجراجویی دارند.
داستانی که آنها به خود میگویند متفاوت است. آنها به خود میگویند نمیتوانم بیش از این منتظر بمانم. میخواهم تجربیات جدید داشته باشم، میخواهم بدانم چه چیزهایی پیش خواهد آمد، کلی چیز هست که من باید یاد بگیرم و رشد کنم و آگاهی کسب کنم. کارهایی که قبلاً آن را تجربه نکردهام.
پس همانطور که متوجه شدید بین این دودسته و بین داستانها و حرفهایی که به خود میزنند خیلی تفاوت هست برای همین است که از یک محتوا، یک فرد کلی یاد میگیرد و فرد دیگری با خواندن آن، فقط و فقط داستانهای منفی بیشتری برای خود میگوید.
چگونه در زندگی تون تغییراتی را که می خواهید ایجاد کنید؟
اگر میخواهید بتوانید تغییرات پایدار ایجاد کنید باید طرز فکر خود را تغییر دهید و داستانهای متفاوتی به خود بگویید.
در مسیر تغییر و رسیدن به خواسته هایتان (زمانی که اوایل ایجاد تغییر است و بدن دچار نوسانات هورمونی میشود) چه داستانی به خودتان می گویید؟
مواظب باشید که آیا با بهانه تراشی ها و کسل بودن ها، تغییرات را رها می کنید و یا با افزایش انگیزه و رشد به دنبال ایجاد تغییرات مثبت در زندگی خود هستید.
به جای کسل بودن و بی حوصله بودن مهارت مدیریت انگیزه را یاد بگیرید و انگیزه خود را تقویت کنید.
به جای اینکه در نقطه گیر کنید و نتوانید حرکت کنید دست به اقدام بزنید. اگر نمی توانید اقدام کنید جلسات کوچینگ به شما کمک خواهد کرد.
هر روز با یادگیری بیشتر و کسب آگاهی بیشتر، رشد بیشتری را تجربه کنید. هرچه بیشتر آگاهی بدست آورید و خودتان و هدفتان را بیشتر بشناسید رشد بیشتری را تجربه خواهید کرد. یادتان باشد که این رشد هیچ گاه یک شبه نیست. هرچه بیشتر بیاموزید، این رشد سریع تر خواهد بود. برای من این رشد تا آخر عمرم خواهد بود. هرچه بیشتر می آموزم، راحت تر جلو میروم و زندگی بهتری برای خودم می سازم. شما چه طور؟
و در نهایت یادتان باشد که تغییر شما را از منطقه امن تان خارج می کند. هر تغییری زندگی شما را متفاوت می کند و اگر می خواهید زندگی متفاوتی را تجربه کنید باید کارهایی را انجام دهید که تا به حال انجام نداده اید و از منطقه امن خود خارج شوید.
در مسیر رسیدن به خواستههایتان رشد کنید، اعتمادبهنفس بیشتری پیدا کنید و ماجراجویی کنید. حس یک فرد wow مغز را داشته باشید.
رشد و اعتمادبهنفسی که در مسیر ایجاد تغییرات و رسیدن به خواستههایتان به دست میآورید باعث حرکت کردن و اقدامات بیشتر میشود و در اینجا مغزتان از اووو به واووو تغییر میکند چون دیگر در مسیر گیر نکردهاید.
اعتمادبهنفس و ماجراجویی شما، شادی برای شما میآورد و بازهم مغز شما تغییر میکند زیرا دیگر دچار کسلی و بیحوصلگی نیستید
و با رشد و ماجراجویی بیشتر در زندگیتان تغییر ایجاد میشود و تغییر ما را از منطقه امنمان خارج میکند.
اگر احساس میکنید به یک حامی نیاز دارید تا در این مسیر با غلبه بر موانع سریعتر رشد کنید، میتوانید از کمک مربی بهره ببرید. هدف جلسات کوچینگ همین است که به افرادی که در مسیر رشد هستند و خواهان ایجاد تغییرات پایدار هستند کمک میکند با کسب آگاهی بیشتر و کنار زدن موانع، بتوانند در مسیر خواستهها و اهداف خود رشد کنند، اعتمادبهنفس بیشتری به دست آورند، اقدامات لازم را انجام دهند و از حس ماجراجویی در مسیر خواستههایشان لذت ببرند.
ازتون خواهش می کنم این متن را چندین بار بخوانید. با چند بار خواندن و کمی متمرکز شدن بر آن، این آگاهی ها، قسمتی از وجود شما میشود و بهتر میتوانید آنها را به کار بندید. بنابراین ازتون می خوام که برای خودتون مفهوم این نوشته را خلاصه کنید.می توانید به صورت گذرا بخوانید و رد شوید ولی مطئن هستم که گذرا خواندن این آموزش ها فقط وقت شما را تلف می کند و تاثیری بر زندگی شما نخواهد داشت.
خیلی خوشحالم که تا پایان این متن با من همراه بودید
از شما دوستانم که در این وبسایت همراه ما هستید میخواهم بشنوم که:
کدامیک از موضوعات گفتهشده در این مقاله برایتان جالبتر به نظر میرسید؟
با توجه به آنچه گفته شد، در مسیر رشد و تغییرتان، چه کارهایی را باید انجام دهید که قبلا انجام نمی دادید؟
حتما برای من بنویسید. هم من و هم دیگران از خواندن نظرات شما بینهایت لذت می بریم و خواندن برداشت ها و آگاهی هایی که از این متن گرفته اید خیلی خیلی به همه ما کمک خواهد کرد.
روزگارتان پر از تغییرات مثبت
سلام منصور هستم ۳۰ ساله از شیراز .ممنون از مطلب زیباتون .کامیاب باشید
من میثم نوری متولدسال ۶۲ ازکرج هستم…واقعا مطالب دنبال می کنم واقعا لذت می برم چون دلی و عمیق و باتحیلل ریز ریز کاربردی نوشته ها بیان شده و کاملا مشخص..من واقعا تغییرمی خوام.تغییرات بزرگ و نه کوچک.اما ازتغییرات خیلی کوچک حقیرانه بچگانه شروع کردم…من از۲۶ سالگی فکر تغییرات بزرگ بودم اما بخاطرابتلا به پنیک فوبی استرس مزمن وسواس فکری و تعارضات اجتماعی و ارتباطی روند رشد و تغییرات سازندم مختل شد و درجازدم.اما بعد این همه سال که ازتمایل من به تغییرمیگذره می بینم به خیلی چیزها رسیدم اما زمان هم خیلی زیاد تلف کردم زمان و عمرم بهینه و حداکثرراندمان ممکن استفاده نکردم.حرف دیگران و نگاه دیگران و برخورد دیگران برای من بیشترازخودم و تمرکزروی خودم اهدافم مسیرم مهم بوده و این بزرگترین ضربات به من زده و من منسجم یکدست درونی برای رسیدن به یک هدف بزرگ نکرده…اراده پشتکارم ضعیفه خوب شروع میکنم ولی سیکل تداوم پایدارندارم یعنی انرژی بلندمدت…رازانرژی…امیداورم با حمایت شما به یک جایگاه رفیع و بین المللی برسم.
من الان همه چیزدارم.زن خوب و دکتر و استاد دانشگاه/خودم کارشناس ارشد مخابراتم و دکتری قبول شدم ولی نرفتم.کاردارم زندگی دارم پدرمادرخوب و حامی..ماشین و خانه شخصی..و سلامتی…خدابه من خیلی لطف داشته و من نهایت سپاسگزاری ازمعبود مهربانم دارم..اما توقع و انتظارم ازخودم ازبچگی بالا بوده…بشدت کمالگرا و ایده ال گرا و تخیل پردازبودم..درزمان بچگی ازخیلی هاجلوتربودم به نوع شخصیت و مدل تفکراما دردورانی نزدیک ۲۰ سالگی به علت ابتلا به پنیک فوبی استرس دلهره و وسواس فکری احساس ضعف درمن جاافتاده و بی انگیزه کم انگیزه شدم…احساس خجالت و ترس باهم ترکیب شدن و اعتماد به نفس شجاعت جسارت کم اما با این وجود که خیلی رها کردم اما همیشه سعی دربرگشت و تغییرداشتم…خدانکنه ادم ازمسیرعادی زندگی به یک دلیلی خارج بشه..برگشت به تعادل و ریتم نرمال و ثبات و پیشرفت مجدد خیلی سخته و خیلی زمان میبره و معمولا هم هرگزمثل قبل نمیشه.من جهش میخوام تا عقب ماندگی هام درتغییرات بزرگ جبران بشه…توقع ام ازخودم خیلی بالا بود..انتظارداشتم الان ک درامد فوق العاده بالا صاحب شرکت تشکیلات خودم اقای خودم و با هوش اجتماعی ارتباطی زرنگی تجربه بالا و ثبات بزرگی درزندگی داشتم اما اینها وجود ندارند…شاید هم من زیاده خواه طمع کارهستم خودم خبرندارم…شایدم ماجراجوی پیشرفت گرا کمال گرا افراطی
خارج شدن از مسیر طبیعی زندگی یک نعمت است و شما زمانی که در زندگی دچار مشکلات میشوید و یا با موانع رو به رو میشوید، یاد می گیرید که رشد کنید، تغییر کنید و به انسان متفاوت تبدیل شوید.
به تمام موانع و مشکلات به چشم فرصت بنگرید. شاد باشید
ای کاش خانم سارا حمیدی..این امکان برای شما وجود داشت به صورت دوره ای و مانند روانشناسان معروف امریکایی نظیر جول استین درایران و شهرما کرج هم می اومدید و دوستان و نزدیکان ماهم امکان جلسات حضوری و کوچینگ فیس تو فیس ارتباط گیر و ازنزدیک داشتن و حمایت مربی وار ازنزدیک حس می کردن.وومن عاشق سخنرانی های اسمانی و ملکوتی و پرانرژی با اخلاص جول استین هستم..بسیارتاثیرگذار و عمیق حرف میزنه و نشان میده ریزابعاد وجودی انسان و دغدغه های ادم ها درک کرده…ما نیاز به حمایت داریم مثل یک مادرحامی یک پدرحامی باید چنین احساسی و انرژی مخابره بشه…اکراه ها درکوچینگ و فاصله ها امکان ایجاد حلقه های بزرگ انرژی و انگیزه و حرکت به سمت چشم اندازهای اسمانی خدایی و بزرگ نمیده…ما واقعی نیستیم و نداشتن اخلاص دراکثرکارکردهای ما اختلالات زیرپوستی ایجاد می کنه
سلام میثم عزیز
ما به مکان و فاصله ها اعتقاد نداریم و عمیق ترین دانش ما حاصل تجربیات و مطالعات افراد پیش ما، در دنیا می باشد. بنابراین باور ما این است که اگر فرد بخواهد آگاهی ها و تغییرات و انرژی ها توسط جهان به او منتقل میشود و شما حتی با خواندن کتاب یک نویسنده که شاید فاصله زمینی بسیار زیادی با شما دارد، می توانید آگاهی و دانش او را کسب کنید و این موضوع مربوط به انتقال انرژی است. اگر قصد ایجاد تغییرات دارید همین حالا اقدام کنید و خود را محدود به زمان، مکان، سن و گذشته خود نکنید. شاد باشید
درود برشما.عالی بود.کلی هم کاربرد دارد در زندگی⚘
سلام سارا حرفات بی نظیره… ومخصوصا اون قسمتی ک راجب مغز اوو مغز واو حرف زدی تشبیه جالبی بود خیلی خوشماومد ….راهکار برای افزایش تمرکز ب اسانی هم بزار ….من میخام تافل یاد بگیرم مسلط ب زبان انگلیسی بشم و شروعش کردم من میتونم این راهو ب اتمام برسونم …درسته ؟
سلام سمیه عزیز
قطعا شما در این مسیر موفق خواهی شد.
پیشنهاد میکنم در دوره افزایش تمرکز شرکت کنید. شاد باشید
وقتتون به خیر و نیکی،درود بر شما،خیلی جالب بود استفاده کردم.فقط یک سوال:دقیقا” wow وoww یعنی چه؟؟؟؟
سلام وقت بخیر من یک مشکل جدی دارم و خیلی باعث ازرده شدنم شده لطفا کمکم کنید مشکل من اینه که وقتی دارم در محیط کارم یا ارباب رجوع صحبت میکنم یا کلا روی کاری تمرکز دارم صدای اطافیانم که صدام میزنن رو نمیشنوم و اونا فکر میکنن این از عمد هستش و گاهی خیلی رفتارشون بد و ازار دهنده میشه که انگار من کر هستم ولی من واقعا صدای اطرافم و نمیشنوم تا چند بار صدام نکن یا شاید بلند صدام کنن من متوجه میشم .خیلی دارم اذیت میشم لطفا راهنماییم کنید
سلام وقت بخیر من یک مشکل جدی دارم و خیلی باعث ازرده شدنم شده لطفا کمکم کنید مشکل من اینه که وقتی دارم در محیط کارم یا ارباب رجوع صحبت میکنم یا کلا روی کاری تمرکز دارم صدای اطافیانم که صدام میزنن رو نمیشنوم و اونا فکر میکنن این از عمد هستش و گاهی خیلی رفتارشون بد و ازار دهنده میشه که انگار من کر هستم ولی من واقعا صدای اطرافم و نمیشنوم تا چند بار صدام نکن یا شاید بلند صدام کنن من متوجه میشم .خیلی دارم اذیت میشم لطفا راهنماییم کنید
سلام ندا عزیز
برخی کارها نیاز به تمرکز قوی داره و این خیلی فوق العاده است که شما چنین توانمندی دارید که می توانید تمامی عوامل حواس پرتی خارجی مثل صدای دیگران را نادیده بگیرید. این یک نقطه قوت است. با این حال در بسیاری اوقات نقاط قوت افراد، برایشان دردسر هایی هم ایجاد می کند مثل مسئله ای که شما الان با آن رو به رو هستید. پیشنهاد می کنیم برای کارهایی که نیاز به تمرکز خیلی بالایی نداره، مثل صحبت با ارباب رجوع، به اطراف تان نیز توجه کنید و در تلاش باشید که اطرافیان، صداها و مسائل دیگر را زیر نظر داشته باشید و به آنها توجه کنید. با تمرین و آگاهی میتوانید در این کار موفق شوید. شاد باشید
سلام و وقت بخیر. یه سوالی داشتم
چطور بفهمیم رشته ای که میخونیم روبهش علاقه داریم یا خیر
معیار متوجه شدن اینکه ایا رشته ای که میخونیم رو درست انتخاب کردیم یا خیر.
من ۳۲ سالمه لیسانس حسابداری رو گرفتم و الان دارم دوره کاراموزی اون رشته رو میگزرونم تا بصورت عملی یاد بگیرم و وارد بازار کار بشم. ولی دچار شک و تردید شدم که ایا این همون رشته ای هست که که من قراره توش شاغل بشم یا خیر.و آیا بهش علاقه دارم یا خیر.
من حتی نمیتونم تشخیص بدم علاقه داشتن یعنی چی!!! چطور باید بفهمیم که آیا به رشته ای که میخونیم علاقه داریم یا خیر.. .. میدونید چرا این سوالو میپرسم ؟چون از خودم این سوالو میپرسم دلیل علاقه نداشتنم اینه که شاید راه رو اشتباه رفتم یا روش درس خوندنم درست نبود که به این فکر دچار شدم و دچار دلزدگی بشم……
یااینکه واقعا من مناسب این رشته نسیتم و واقعا با روحیاتم نمیخونه و باید دنبال کار دیگه ای برم و سرنوشت خودم رو تغییر بدم و اینها یه نشانه هست که باید تغییر کنم و سرنوشتم رو تغییر بدم
دقیقا بین دو راهی موندم و نمیدونم چکار کنم…
از شما تقاضا دارم راهنمایی بفرمایید
سلام دوست عزیز
ممنون که مسئله خود را اینجا مطرح نمودید. حتماً در آینده بیشتر در این مورد توضیح خواهیم داد. با این حال می توانید برای تصمیم گیری بهتر در جلسات خصوصی کوچینگ شرکت کنید. شاد باشید
سلام
حداقل یه راهنمایی۲خطی میکردین که دلخوش باشیم
سلام دوست عزیز
به نظر میرسد این مواردی که مطرح کردید فقط شک و تردید هستند و نه واقعیت. موضوع علاقه اکثر افراد را سردرگم کرده است و آنها را دچار شک و تردید کرده است.
پیشنهاد می کنیم ویدئو های زیر را مشاهده کنید.
چگونه علاقه خود را پیدا کنیم؟ سارا حمیدی
آیا از اینکه تصمیم اشتباهی بگیرید میترسید؟
سلام و وقت بخیر. یه سوالی داشتم
چطور بفهمیم رشته ای که میخونیم روبهش علاقه داریم یا خیر
معیار متوجه شدن اینکه ایا رشته ای که میخونیم رو درست انتخاب کردیم یا خیر.
من ۳۲ سالمه لیسانس حسابداری رو گرفتم و الان دارم دوره کاراموزی اون رشته رو میگزرونم تا بصورت عملی یاد بگیرم و وارد بازار کار بشم. ولی دچار شک و تردید شدم که ایا این همون رشته ای هست که که من قراره توش شاغل بشم یا خیر.و آیا بهش علاقه دارم یا خیر.
من حتی نمیتونم تشخیص بدم علاقه داشتن یعنی چی!!! چطور باید بفهمیم که آیا به رشته ای که میخونیم علاقه داریم یا خیر.. .. میدونید چرا این سوالو میپرسم ؟چون از خودم این سوالو میپرسم دلیل علاقه نداشتنم اینه که شاید راه رو اشتباه رفتم یا روش درس خوندنم درست نبود که به این فکر دچار شدم و دچار دلزدگی بشم ..یااینکه واقعا من مناسب این رشته نسیتم و واقعا با روحیاتم نمیخونه و باید دنبال کار دیگه ای برم و سرنوشت خودم رو تغییر بدم و اینها یه نشانه هست که باید تغییر کنم و سرنوشتم رو تغییر بدم
دقیقا بین دو راهی موندم و نمیدونم چکار کنم…
از شما تقاضا دارم راهنمایی بفرمایید