چگونه متمرکز بمانیم زمانی که مشکلات خانوادگی وجود دارد؟

چگونه بر کسب و کار و یا اهداف مون متمرکز بمانیم زمانی که مشکلات خانوادگی وجود دارد؟

 

دوستان عزیزم سلام. من سارا حمیدی هستم مربی و کوچ ساختن زندگی و کسب و کار دلخواه و امروز در این نوشته همراه شما هستم تا بهتون بگم که وقتی مشکلات بیرونی وجود دارند چیکار می کنم تا بتونم همچنان متمرکز بمانم و تمرکزم را بر روی کسب و کارم حفظ کنم و اجازه ندم که مشکلات تمرکز من را به هم بزنند.

من هم مانند بسیاری از شما، زمانی که تصمیم گرفته بودم کسب و کار خودم را راه اندازی کنم، چالش های پیش رویم فقط مربوط به کسب و کارم نبود بلکه مسائل و مشکلات بیرونی، خانواده، دوستان، اجتماع و … همه و همه باعث میشدند که تمرکزم از بین برود و نتوانم بر کاری که می خواهم متمرکز بمانم

وقتی می خواهیم کسب و کارمون رو شروع کنیم، آن را گسترش بدیم و یا به هر هدف و یا خواسته ای که داریم برسیم، یکی از بزرگ ترین مشکلاتی که با آن رو به رو هستیم مشکلات و مسائل و چالش های غیر مرتبط با کارمون هست که اکثر مواقع باعث میشه تمرکزمون رو در برابر کاری که قصد انجام آن داریم از دست بدهیم

از آن جا که من کوچ هستم و یاد گرفته ام که همیشه سوال های خوب از خودم و دیگران بپرسم در ادامه بهتون می گم که چطور این مشکل رو در زندگی شخصی خودم برطرف کردم و امیدوارم پاسخ و روشی که من برای مدیریت این موضوع استفاده کردم به دوست عزیزی که این سوال را از من پرسیده و به شما که الان در این صفحه در حال مطالعه هستید کمک کند

عضله تمرکز ما چگونه کار می کند؟

طبق تجربیاتم یاد گرفته ام که مغز ما هم زمان نمی تواند به چندین موضوع توجه کند و بر چند موضوع توجه نشان دهد. برای مثال اگر من بر موضوع x توجه کنم در نتیجه نمی توانم توجه کامل بر موضوع y داشته باشم.

این موضوع زمانی شدیدتر میشود که موضوعی که در حال توجه به آن هستیم یک موضوع منفی و نگران کننده باشد. زمانی که موضوعی در ما احساسات ترس، نگرانی، ناامیدی و یا هر احساس منفی دیگری به وجود آورد مغز ما توجه خیلی خیلی بیشتری به ان موضوع نشان میدهد و در نتیجه وقتی به یک موضوع توجه بیشتری نشان دهد به موضوعات دیگر توجه کمتری نشان میدهد

بنابراین با درک این قانون مغز متوجه میشویم که خیلی طبیعی است که وقتی توجه ما درگیر مشکلات شود، نمی توانیم بر اهداف و یا کسب و کارمون توجه کافی نشان دهیم

مسئولیت تمرکز و توجه ام را به عهده گرفتم

چند سال اول مدام درگیر مقصر دانستن دیگران بودم. چند لحظه بهش فکر کنید: پیش خودم می گفتم اگر آنها این همه مشکل برای من ایجاد نکنند من به راحتی میتوانم به کارم رسیدگی کنم و به خواسته هایم برسم.

موضوع اصلی که همیشه از آن شکایت داشتم این بود که ای کاش شرایط بیرونی آرام (از خانواده گرفته تا شرایط جامعه و …) میشد تا من تمرکز کافی برای کارم را بدست بگیرم. به خودم آمدم و متوجه شدم چند سالی گذشته و من هنوز به خواسته هایم نرسیدم و آن جا بود که متوجه شدم که باید مسئولیت تمرکزم را به عهده بگیرم.

مهم نیست چه قدر صبر کنم هیچ وقت اوضاع بیرون درست نمیشود و همیشه موضوعی وجود دارد که باعث شود تمرکزم را بر روی کارم از دست بدهم بنابراین تصمیم گرفتم فقط و فقط به آنچه میخواهم فکر کنم و فقط و فقط بر روی کسب و کارم تمرکز کنم

 

در بیشتر اوقات انتخابم تمرکز بر مشکلات بود

پس از اینکه تصمیم گرفتم مسئولیت تمرکزم را به عهده بگیرم در کمال ناباوری متوجه شدم که در بیشتر اوقات خودم به صورت ناآگاهانه دوست دارم و تمایل دارم که بر مشکلات توجه کنم و نمی خواهم آنها را رها کنم.

همان طور که اکهارت تول در کتاب شکوه زندگی در لحظه حال می گوید من به صورت ناآگاهانه درد و رنج را انتخاب می کردم چون ذهن اینگونه کار می کند. او می گوید:

اگر خود را در بهشت احساس کنید، طولی نخواهد کشید که ذهن شما خواهد گفت: بله، اما مشکلی وجود دارد.

در نهایت انتخابم را تغییر دادم

در نهایت یاد گرفتم که به جای اینکه بر افراد دیگر تمرکز کنم، انتخابم آرامش و حال خوب باشد. مهم نبود چه مسئله ای پیش می آمد و یا کجا بودم، تصمیم گرفتم که همیشه و همیشه آرامش و حال خوب را می خواهم. برای همین مهم نبود که دیگران چه رفتاری می کردند و یا چه اتفاقی می افتاد به خودم می گفتم من می خواهم حالم خوب باشد و حس خوبی داشته باشم

به محض اینکه یاد گرفتم حال خوب را انتخاب کنم شرایط شروع به تغییر کرد. بسیاری از افرادی که من رو ناراحت می کردند خودشان از زندگی ام بیرون رفتند.

وقتی حال خوب را انتخاب کردم، توانستم بیشتر و بیشتر از قبل بر روی کسب و کارم متمرکز بمانم.

در واقع من هم این سوال رو مدت ها از خودم می پرسیدم که با وجود مشکلات چطور بر کارم متمرکز باشم اما یاد گرفتم که نگاهم را تغییر دهم و برایم مهم نباشد که دیگران چگونه رفتار می کنند. در نتیجه سوالم را تغییر دادم:

می خواهم بر چه چیزی تمرکز کنم مشکلات و یا آرامش داشتن؟

وقتی در هر شرایطی این سوال را از خودم پرسیدم، زندگی ام شروع به تغییر کرد. آگاهانه انتخابم را تغییر دادم و به خودم می گفتم که من آرامش را انتخاب می کنم. به محض اینکه انتخاب می کردم که ارامش میخواهم قدرت پذیرش و یا تغییر شرایط را پیدا می کردم

خیلی جاها کتابی به دستم رسید که آگاهی من رو کلی افزایش داد و بهم کمک کرد که شرایطم را تغییر بدم. در برخی اوقات جسارت تغییر شرایط رو پیدا کردم. در برخی اوقات متوجه شدم که باید به یک تراپیست مراجعه کنم تا بهم کمک کنه

گاهی اوقات با یک دوره آموزشی خوب آشنا شدم که خیلی خیلی به من کمک کرد. در چند مورد که شرایط بسیار بد بود، فقط و فقط با حفظ آرامشم طوری شد که آن افراد برای همیشه از زندگی ام بیرون رفتند

  • بنابراین حالا که به پایان این مقاله رسیدیم دوست دارم برایم بنویسید که با خواندن این نوشته چه آگاهی تازه ای بدست آوردید؟
  • آیا آماده هستید که به جای تمرکز بر مشکلات، انتخاب کنید که در هر شرایطی آرامش داشته باشید؟
  • فکر می کنید که اگر در هر شرایطی آرامش داشتن را انتخاب کنید، زندگی و یا کسب و کارتون چه تغییری خواهد کرد؟
1 نظر
  1. ش.م می گوید

    سلام. ممنون از مقاله خوبتون. من سالهاست خودشناسی می‌کنم و خیلی خوب پیش رفتم میدونم ترس دارم اما با خوندن مقاله شما ناخوداگاه یه کاغذ و خودکار اوردم و با جزئیات ترسهام نوشتم. واقعیتش اینه که من از پا دراومدم. دیشب داشتم دیوونه میشدم که خوب من میدونم چی میخوام و مشکلم کجاست ولی فلج شدم انگار چراااا نمیتونم حرکت کنم و درست در نسیر بمونم؟! واقعا دارم دیوونه میشم یه ادم با پتاسیل و استعداد و میل فراون و درعمل فلج!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.