آیا از اینکه تصمیم اشتباهی بگیرید میترسید؟
آیا از اینکه تصمیم اشتباهی بگیرید میترسید؟
چند وقتی بود که همیشه نگران بودم نکند تصمیم اشتباهی بگیرم. نکند زمانم را هدر دهم و آن کاری را که باید انجام دهم انجام ندهم. پیش خودم میگفتم از کجا مطمئن باشم که این تصمیم درست است. از کجا مطمئن باشم که بهتر است این مسیر را بروم و یا مسیر درس خواندنم را ادامه دهم. از کجا بدانم که آیا باید به مهاجرت فکر کنم یا باید همینجا بمانم. از کجا بدانم که اگر کارم را ادامه دهم موفق میشوم چون اگر بدانم موفقیتی در آن نیست تصمیمم را تغییر میدادم و راههای جایگزینی برایش پیدا میکردم.
مدتها با این شک و تردیدها در زندگیام روبهرو بودم. هرازگاهی این شک و تردیدها از بین میرفت اما دوباره سروکله آنها پیدا میشد و من میماندم با کلی انتخابهای متفاوت که حتی نمیدانستم کدامش را باید انتخاب کنم.
حتی برخی اوقات آنقدر اوضاع در هم میشد که به تمام انتخابهای شک میکردم. به خودم میگفتم از کجا معلوم که به تو این کار علاقه داشته باشی؟ اصلاً از کجا معلوم اگر این راه را بروی بتوانی در آن موفق شوی.
خیلی خدا را شکر میکنم که آن روزها سپری شدند اما امروز میخواهم برایتان بنویسیم که چگونه آنهمه شک و تردید را از بین ببرید. میدانم که افراد زیادی هستند که با این موضوع روبهرو هستند.
وقتی افراد با مجموعه ما تماس میگیرند و از همکارانم میخواهند که در تصمیمگیری به آنها کمک کنند بیشتر متوجه میشوم که چقدر افراد زیادی با این موضوع روبهرو هستند.
همه ما میدانیم که چه میخواهیم. همه ما میدانیم که چه تصمیمی میخواهیم بگیریم. همه ما میدانیم که چهکاری دوست داریم انجام دهیم. همه ما می دانیم که تصمیم درست چیست و چه تصمیمی باید بگیریم اما ازآنجاکه آنقدر به صدای قلبمان بیاعتنایی کردهایم، آن صدا دیگر ضعیف شده و اکثر ما دیگر آن صدا را نمیشنویم. با آنکه قلبمان فریاد میزند که این کار را انجام بده اما ما صدایش را نمیشنویم.
با اینکه منبع تمام تصمیمات درست درون ما وجود دارد و به ما می گوید که چه کاری درست است و چه کاری اشتباه است اما از آن منبع جدا شدیم. علت این جدایی مربوط به یک و یا چند داستان است.
این داستان شاید به سالها و یا شاید به ماهها قبل برگردد. زمانی که از تمام وجودتان احساس کردید دوست دارید کاری را انجام دهید. زمانی که نیرویی درون شما خواستهها و علایق و انتخابهایش را فریاد میزد و شما با خودتان فکر کردید که چه ایده جالبی! وای این کار (کسبوکار، رشته، موسیقی، ورزش، ارتباط و یا …) فوقالعاده است و من باید آن را امتحان کنم.
اما هنوز از آنهمه ذوق و شوق نگذشته بود که توسط خودتان و یا دیگران صدایی متفاوت شنیدید.
مگر دیوانه شدهای؟
تو از عهده چنین کاری بر نمیپایی.
با این تصمیم موفق نخواهی شد
غیرازاین راه مشخص، هیچ راه دیگری برای موفقیت وجود ندارد.
تو خیلی بیتجربه هستی
تو خیلی جوانی
این کارها دیگر از تو گذشته و …
برخی اوقات این صدا را از دیگران شنیدهاید اما در بیشتر موارد این خودمان هستیم که این حرفها را به خودمان میزنیم. صدایی درون سرمان ما را از انجام کارهایی که احساس کردیم بهترین انتخاب هستند بازداشت و ما هم به آن صدا گوش دادیم.
اتفاقی که افتاد این بود که به آن صدای درون سرتان گوش دادید و صدای قلبتان را نادیده گرفتید. حتی به خودتان فرصت ندادید تا در مورد آن خواستهها بیشتر تحقیق کنید، کمی آنها را تجربه کنید و این فرصت را از خودمان گرفتید. در اینجا دو اتفاق افتاد:
کارهایی که میتوانست زندگی شما را تغییر دهد و شما را به خواستههای قلبیتان برساند انجام ندادید. تصمیمات درستی که به قلبتان الهام شده بود را نادیده گرفتید.
۲- بهمرور ارتباطتان با قلبتان ضعیف و ضعیفتر شد، به خودتان یاد دادید که آن صدا را نادیده بگیرید تا جایی که دیگر امروز صدایش را نمیشنوید
دقیقاً مثل اتفاقی که برای من افتاد. من در یک برهه از زمان، به خاطر فشار اطرافیان و به خاطر ترس از اینکه نکند حرف آنها درست باشد ندای درونم را نادیده گرفتم و انتخابهایم از روی ترس بود. ترس از دست دادن، ترس از شکست و … و درنتیجه بهمرور اوضاع بدتر و بدتر شد. تمام زندگیام شک و تردید در تصمیمهایم بود چون دیگر نمیدانستم باید به صدای درونیام گوش دهم و یا به صدای ذهنم.
صدای درونی چیست؟
صدای درونی همان ندای قلبمان است که به آن الهام و یا شهود هم گفته میشود. این صدا راهنمای ما برای تصمیمگیریها، انتخابها و جهت دادن به زندگی ماست. این صدا هوشمند است و مهربانتر و باهوشتر از صدای ذهنمان که است. صدای ذهنمان مرتب تکرار میشود، خشن هست و اکثر اوقات منفی است.
اگر در شرایطی هستید که باید تصمیماتی بگیرید این ندای درونی شماست که میتواند راهنمای شما باشد.. ندای درونیتان میتواند شما را کاملاً در تصمیمگیریها کمک کند.
اما وقتیکه عادت میکنید تصمیمات تون را از روی ترس، ترس از شکست و یا انتقادات دیگران بگیرید اتفاقی که میافتد این است که مدام دچار شک و تردید میشوید. از انتخابهایتان مطمئن نیستید، احساس میکنید نمیدانید خواسته واقعیتان چیست. احساس سردرگمی میکنید و یا برای تصمیمگیری دچار استرس میشوید.
چگونه ارتباطتان را با ندای درونتان تقویت کنید؟ (تصمیم بدون ترس)
نکتهای که مهم است هیچوقت خودتون را برای این قطع ارتباط سرزنش نکنید. ممکن است در برههای از زندگی این ارتباط قطعشده باشد اما فوقالعاده است که دوباره میتوانید این ارتباط را تقویت کنید.
۱- ورزش کنید
ورزشهایی که شما را از افکارتان جدا میکند به شما این قدرت را میدهند تا دوباره با خود درونتان ارتباط برقرار کنید. حرکات موزون را خیلی خیلی بهتون پیشنهاد میکنم. تمرینات کششی و یا هر حرکت ورزشی که به شما احساس آرامش دهد و ذهن شما را از افکار خالی کند باعث میشود ذهنتان برای مدتی خالی بماند و آنجاست که دوباره ایدههای خلاقانه و تصمیمهای درست به شما الهام میشود.
۲- بنویسید
یک دفتر بردارید و روزانه خواستههای قلبیتان را در آن بنویسید.
خیلی خوب میشد اگر میتوانستم…
جمله بالا را کامل کنید. خواستههای قلبیتان را بنویسید. مهم نیست این خواستهها مسخره و یا حتی غیرممکن به نظر میرسند. هر آنچه به نظرتان میرسد بنویسید. تمام ایدهها، رؤیاها و احتمالات را بنویسید. آنها را ویرایش نکنید. ویرایش کردن آنها یعنی گوش دادن به صدای ذهن پس برای اینکه بتوانید ارتباط دوبارهای با قلبتان برقرار کنید فقط و فقط بنویسید. این کار را هرازگاهی انجام دهید.
۳- صدای ذهنتان را کم کنید تا بتوانید تصمیم بگیرید
وقتی صدای ذهنتان زیاد میشود، تمام اقدامات شما از روی افکار و یا نگرانیهای ذهن میشود. به جای اینکه بترسید سعی کنید در لحظه حال باشید و با کنجکاوی آنچه قلبتان می گوید را گوش دهید و در مورد آنها جست و جو کنید. بودن در لحظه حال و آرامش داشتن باعث میشود که ذهن خاموش شود و شما بتوانید با منبع درونی تان ارتباط برقرار کنید. در واقع شما ذهن را آرام می کنید تا به جای اختصاص دادن تمام فضای آن به ترس; آرامش، ایده و حس خوب جایگزین شود.
وقتی افراد از من میپرسند که به نظر شما کدام تصمیم را بگیرم بهتر است به آنها میگویم این خود شما هستید که میدانید کدام تصمیم برای شما بهتر است.
کاری که من در جلسات کوچینگ انجام میدهم این است که به شما کمک کنم ندای درونتان را واضحتر بشنوید. ما با کمک هم در جلسات این صدا را تقویت میکنیم و کمک میکنیم تا بتوانیم به آن صدا و الهامات گوش دهیم و آنها را اجرا کنیم پس اگر احساس میکنید در تصمیمگیریهایتان مشکل دارید من بینهایت خوشحال میشوم که شما را در مسیر شنیدن صدای قلبتان همراهی کنم. من اینجا هستم که به شما کمک کنم آن صدایی را که کمرنگ شده و شنیده نمیشود را بشنوید تا بتوانید بهترین تصمیمها را بگیرید.
دوست دارم در آخر دوباره یادآوری کنم که جواب تمام سؤالها و انتخابهایتان درون شماست و امیدوارم که نکات گفته شده بهتون کمک کند تا به این گنجینه قدرتی که درون هست دست پیدا کنید.
هر زمان که میبینم در تصمیمها و انتخابهای دچار شک و تردید شدهام یادم میافتد که ارتباطم با منبع درونیام قطعشده و دوباره با انجام کارهایی که در بالا گفتم این ارتباط را برقرار میکنم.
حالا از شما میخواهم برایم بنویسید که:
چند لحظه چشمان تون را ببندید، نفس عمیقی بکشید و به صدای قلب تون گوش دهید. چه چیزی به شما میگوید؟
حالا چشمان تون را باز کنید. این بار به صدای ذهنتان گوش دهید. چه تفاوتی وجود دارد؟
سلام و وقت بخیر خدمت شما
مطالب شما رو خوندم و یک سوالی که برام پیش اومد اینه که درموارد عشق و عاشقی و ارتباطات معمولا میگن که باید با فکر جلو رفت وبدون احساس باید تصمیم گرفت و فکر میکنم درستش همهمینه چون احساسی عمل کردن عواقب بدی داره وپشیمونی……ولی حالا با خوندن این مطالب شما متوجه شدم در زمینه انتخاب شغل. یا کار. یا تصمیمات ازین قبیل باید به قلبمون و احساسمون رجوع کنیم . نه به ذهنمون…..
سوالم اینه که آیا برداشت من درسته؟ اگر امکان داره توضیح بفرمایید
سپاس
سلام دوست عزیز
احساسی عمل کردن با عمل کردن از روی شهود متفاوت است. زمانی که شما احساسی عمل می کنید یعنی دچار هیجان هستید و به دلیل هیجانات و یا هورمون ها دست به عمل میزنید. موضوعی که در این مقاله توضیح داده شده ارتباط برقرار کردن با خواسته های قلبی و واقعی و دریافت الهامات است.
شاد باشید
سلام ممنون واقعا فوق العاده بود، می خواستم یه ارطبات با خودتون در مورد همین مسائل حضوری به من نشون میدین خانوم سارا حمیدی ممنون میشم
farshadasvadi.76@gmail.com
سلام فرشاد عزیز
پیشنهاد می کنیم در جلسات کوچینگ شرکت کنید.
شاد باشید
با سلام
بنظرم مطالبی که شما در سایت میزارید الهام گرفته از ی سایت معروف موفقیت هستش ,چون عین همین مطالب رو اونجا خوندم
سلام کاوه عزیز
ما تلاش خود را می کنیم تا بهترین و به روز ترین آموزش های دنیا را برای شما تهیه کنیم و منابع ما در این مسیر کتاب ها، مقالات و آموزش های به روز و علمی انگلیسی می باشد.
شاد باشید
سلام و وقت بخیر. یه سوالی داشتم
چطور بفهمیم رشته ای که میخونیم روبهش علاقه داریم یا خیر
معیار متوجه شدن اینکه ایا رشته ای که میخونیم رو درست انتخاب کردیم یا خیر.
من ۳۲ سالمه لیسانس حسابداری رو گرفتم و الان دارم دوره کاراموزی اون رشته رو میگزرونم تا بصورت عملی یاد بگیرم و وارد بازار کار بشم. ولی دچار شک و تردید شدم که ایا این همون رشته ای هست که که من قراره توش شاغل بشم یا خیر.و آیا بهش علاقه دارم یا خیر.
من حتی نمیتونم تشخیص بدم علاقه داشتن یعنی چی!!! چطور باید بفهمیم که آیا به رشته ای که میخونیم علاقه داریم یا خیر.. .. میدونید چرا این سوالو میپرسم ؟چون از خودم این سوالو میپرسم دلیل علاقه نداشتنم اینه که شاید راه رو اشتباه رفتم یا روش درس خوندنم درست نبود که به این فکر دچار شدم و دچار دلزدگی بشم ..یااینکه واقعا من مناسب این رشته نسیتم و واقعا با روحیاتم نمیخونه و باید دنبال کار دیگه ای برم و سرنوشت خودم رو تغییر بدم و اینها یه نشانه هست که باید تغییر کنم و سرنوشتم رو تغییر بدم
دقیقا بین دو راهی موندم و نمیدونم چکار کنم…
از شما تقاضا دارم راهنمایی بفرمایید
سلام دوست عزیز
ممنون که مسئله خود را اینجا مطرح نمودید. حتماً در آینده بیشتر در این مورد توضیح خواهیم داد و در موردش خواهیم نوشت چون مسئله خیلی خوبی است. با این حال می توانید برای تصمیم گیری بهتر در جلسات خصوصی کوچینگ شرکت کنید. شاد باشید