چگونه از مغز خود استفاده بهتری کنیم؟
هنگامی که در مورد استفاده بهتر از مغز صحبت میشود، اغلب اوقات منظور ما استفاده بهتر از تواناییهایمان است. ما میدانیم که اگر بخواهیم زندگی بهتری داشتهباشیم و از تواناییهای خود بهترین استفاده را کنیم، باید مغز فعالتری داشته باشیم. آیا واقعاً میشود مغز فعالتری داشت؟
چگونه از تمام ظرفیت مغزمان بهره ببریم؟
همانطور که در مقالات قبلی اشاره کردم همه انسانها از حداکثر ظرفیت مغزشان استفاده میکنند و این عبارت که نوابغ از ظرفیت بیشتری در مغزشان استفاده میکردهاند، امروزه پذیرفته شده نیست. علوم اعصاب شناختی ثابت کردهاست که انسان از تمام ظرفیت مغزش استفاده میکند، اما نحوه بهکارگیری و استفاده از آن است که سبب فعالتر شدن مغز میگردد.
اگر میخواهید از مغزتان استفاده بهتری کنید، در ابتدا باید بهخوبی با آن آشنا شوید. هنگامی که بدانید مغزتان چگونه کار میکند، آنگاه میتوانید از آن بهترین استفاده را کنید.
یکی از مهمترین مهارتهای لازم برای استفاده بهتر از مغز، یافتن هوش عاطفی است. هنگامی که بتوانید بهدرستی احساساتتان را کنترل کنید، میتوانید از مغزتان بهتر استفاده کنید. شما میتوانید تصمیمهای بهتری بگیرید، خلاقتر باشید، برای مشکلات راهحل بهتری پیدا کنید و بهعبارتی ذهنی باز و خلاق داشتهباشید.
هوش عاطفی چیست؟
هوش عاطفی به معنای توانایی کنترل و درک احساسات خود است. در اینجا نمیخواهم وارد مبحث هوش عاطفی شوم، بلکه میخواهم در مورد قسمتی از هوش عاطفی صحبت کنم که بهمعنای توانایی درک احساسات خودمان است. هنگامی که هر انسانی بتواند احساستش را بهدرستی تشخیص دهد، آنگاه میتواند مغز خود را در دست گیرد و تواناییهای منحصر بهفرد خود را بروز دهد.
هر فردی دارای تواناییهای بیشماری است. عدم آگاهی ما از این تواناییها سبب میشود که بهدرستی آنها را تشخیص ندهیم و در نتیجه در لحظه مناسب آنها را بهنمایش نگذاریم.
برای اینمنظور باید با مغز خود آشتی کنید و به قدرتهای پنهان خود اجازه خودنمایی دهید.
وضعیت صحیح مغز چگونه است؟
تمام احساسات ما از شادی، غم، نگرانی، آسودگی، خشم، بداخلاقی و امیدواری همه و همه از درون ما و از مغز ما جاری میشوند. مهمترین نکته برای انجام هرکاری شناخت احساسمان در آن لحظه است. اگر روز خوبی را شروع کردهباشید و لحظات شادی را سپری کنید، هنگام تصمیمگیری راحتتر عمل میکنید. گاهی از کنار مشکلات بهراحتی عبور میکنید و ممکن است به برخی مسائل توجه نکنید.
اما اگر یک روز عصبی و یا ناراحت باشید، بهسختی تصمیمگیری میکنید و هر مشکل کوچکی را بزرگ میبینید. با این وجود به تمام مسائل جزئی دقت میکنید و شاید متمرکز تر و با دقت بیشتری تصمیمگیری کنید.
هنگامی که امیدوار هستید هر روزنه امیدی برای شما همچون دریچهای نور میماند. شما میدانید که اوضاع خوب پیش میرود و از تمام تلاش خود در راه رسیدن به خواستهتان بهره میبرید. اگرچه خوشبین بودن بیش از حد نیز ضررهایی دارد. برای مثال در انجام کارها سختگیری نمیکنیم و شاید گاهی بیشاز حد به روزنهها امید ببندیم و مسیرمان را بهدرستی تشخیص ندهیم.
در این قسمت از مقاله نمیخواهم احساسات انسانی را توضیح دهم و دلایلی برای خوب و یا بد بودنشان بیان کنم؛ بلکه با بیان این احساسات هدف مهمی را پیش رو دارم.
همانطور که دیدید هر شرایط روحی و احساسی فواید و زیانهایی دارد. ما به طور قطع نمیتوانیم بگوییم که کدام احساس بهترین تاثیر در زندگی و توانمندی ما دارد اما؛ آگاهی به این احساسات و شرایط به شما کمک میکند که در بهترین وضعیت مغزی قرار بگیرید. کسب آگاهی از احساس به شما کمک میکند که به مغز خود آگاه شوید.
حال چگونه این آگاهی را در زندگی خود پیادهسازی کنم؟
هنگامی که میخواهید مغز فعالتری داشتهباشید، در واقع خواهان زندگی بهتر و بهنمایش گذاشتن توانمندیهای خود هستید. وقتی که بدانید چه احساسی دارید میتوانید زندگی خود را کنترل کنید و با هنرمندی ظریفی تواناییهای خود را عرضه نمایید.
در ابتدای هر تصمیم و یا کاری با خود بیاندیشید که چه احساسی دارید. سعی کنید به احساس خود پی ببرید. هنگامی که متوجه احساس خود شدید، آنگاه به کارکرد مغزتان به شیوهای موثر پی میبرید. اگر احساس خشم میکنید، بدانید که شاید نتوانید بهخوبی قابلیتهای خود را ابراز کنید و یا ممکن است که با وجود تمام تلاشی که بهکار میگیرید، دیگران بر روی شما حساب نکنند.
با افراد متفاوتی دیدار داشتهام که برخلاف ذهنباز و توانمندشان، دیگران آنها را فردی ناتوان بهحساب میآوردند. آنها نمیتوانستند استعداد و قدرت مغز خود را نمایش دهند؛ تنها به این دلیل که از احساسات خود آگاهی نداشتند. برای مثال شما هرچه انسان توانایی باشید اما به احساس خشم خود آگاهی نداشتهباشید، آنگاه رفتارتان با مردم بهگونهای است که بهجای تحسین توانمندیهای شما، خشم شما را دریافت میکنند و درنتیجه هیچگاه به قدرتمندی شما آگاه نمیگردند.
وقتی که به احساس خود آگاه شدید، چند نفس عمیق بکشید و سعی کنید با ذهنی هوشیارتر در زندگی رفتار کنید. تمرین تنفس را هر روز انجام دهید. این تمرین به شما کمک میکند که بهآسانی احساس خود را کنترل کنید.
از مقالهی خوبی که گذاشته بودید ممنون.
ممکن است بیشتر درمورد نحوهی سنجش میزان استفاده از مغز توضیح دهید؟
باتشکر مجدد!
زارعی
با سلام
مقاله مفیدی است. بحث شناخت احساسات بصورت دقیق، به نظر، یکی از مهمترین و سخت ترین مسائل در خصوص استفاده صحیح از مغز است.
سپاسگزارم جناب آقای بختیاری
عالی بود?